و در تایید این معنى حکایتى که افلاکى در مناقب العارفین آورده نقل مىکنیم: «همچنان از کمل یاران منقولست که روزى فقهاى حسّاد از سر انکار و عناد از حضرت مولانا سؤال کردند که شراب حلال است یا حرام و غرض ایشان عِرض پاک شمس الدین بوده، بکنایت جواب فرمود که تا که خورد چه اگر مَشکى شراب را در دریا ریزند متغیر نشود و او را مکدر نگرداند و از آن آب وضو ساختن و خوردن جایز باشد اما حوضک کوچک را قطرهى شراب بىگمان که نجس کند و همچنان هر چه در بحر نمک لان افتد حکم نمک گیرد و جواب صریح آنست که اگر مولانا شمس الدین مىنوشد او را همه چیزها مباح است که حکم دریا دارد و اگر چون تو غَر خواهرى کُنَد، نان جوینت هم حرام است.»[1]
( 276)هر دو صورت گر به هم ماند، رواست |
|
آب تلخ وآ ب شیرین را صفاست |
( 277)جز که صاحب ذوق، که شناسد؟ بیاب |
|
او شناسد آب خوش از شوره آب |
( 278)سحر را با معجزه کرده قیاس |
|
هر دو را، بر مکر پندارد اساس |
( 279)ساحران موسی از استیزه را |
|
برگرفته چون عصای او عصا |
( 280)زین عصا تا آن عصا فرقی است ژرف |
|
زین عمل تا آن عمل راهی شگرف |
( 281)لعنة الله این عمل را در قفا |
|
رحمة الله آن عمل را در وفا |
رواست: یعنی عجیب نیست.
صفاست: یعنی صاف وزلال، شفاف.
آب تلخ وآ ب شیرین را صفاست: اشاره دارد به آی?:«وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»:دو دریا یکسان نیستند: این یکى دریایى است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است، و آن یکى شور و تلخ و گلوگیر؛ (امّا) از هر دو گوشتى تازه مى خورید و وسایل زینتى استخراج کرده مىپوشید؛ و کشتیها را در آن مىبینى که آنها را مىشکافند (و به سوى مقصد پیش مىروند) تا از فضل خداوند بهرهگیرید، و شاید شکر (نعمتهاى او را) بجا آورید!
ذوق: وجد وشوری است که در اثر آشنایی به اسرار معرفت الهی پدید می آید.
صاحب ذوق: یعنی مرد کامل وپیر راه دانی است که می تواند بگوید از کدام آب بنوش تا تشنگی تو فرو نشیند.
بیاب: یعنی پیدا کن، جستجوکن.
او شناسد: یعنی کسی می فهمد که ذائقه او کار می کند.
سحر را با معجزه کرده قیاس: یعنی گمراهان که از اسرار حق آگاهی ندارند میان معجزهْ پیامبران و جادوگری ساحران فرق نمیگذارند. اشاره دارد به داستان موسی وستیزه گری فرعون با این پیامبر خدا. [2]
استیزه: یعنی از روی لجاج
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |